وحشت. بیم. خوف.
- بی ترس و باک، بی ترس و بی باک. خالی از وحشت و بیم:
که تا گیتی از هر بدی پاک کرد
جهان جمله بی ترس و بی باک کرد.
فردوسی
وحشت. بیم. خوف.
- بی ترس و باک، بی ترس و بی باک. خالی از وحشت و بیم:
که تا گیتی از هر بدی پاک کرد
جهان جمله بی ترس و بی باک کرد.
فردوسی